داخل که شدیم دیدم بسیجی نوجوانی توی ستاد فرماندهی نشسته ، گفتم: « بچه پاشو برو بیرون. الان اینجا جلسه است » یکی از کسانی که اونجا بود ، سرش رو به گوشم نزدیک کرد و گفت: « این بچه ، فرمانده ی گردان تخریبه »